کارت امتیازدهی متوازن در سال 1992 توسط Robert S. Kaplan و David P. Norton اختراع شد. کارت امتیازدهی متوازن قرار است در 70 درصد از شرکت های آمریکایی مورد استفاده قرار گیرد و بنابراین ، یکی از پرکاربردترین مدل های مدیریتی در جهان است.
کارت امتیازدهی متوازن روشی است که از آن برای اندازه گیری ساختاری و حفظ مهمترین قسمت های شرکت خود استفاده می کنید. اکثر شرکتها به دنبال شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) مانند گردش مالی و حاشیه سود، و در زمینه مدیریت پرسنل ، به عنوان مثال ، غیبت هستند. در کارت امتیازدهی متوازن نیز سعی می کنید چیزهایی را که به راحتی قابل اندازه گیری نیستند اندازه گیری کنید.
برای مثال ، رضایت مشتری ، وفاداری مشتری و رضایت کارکنان را در نظر بگیرید. کارت امتیازدهی متوازن از چهار قسمت تشکیل شده است. روبرت کاپلان این را “دیدگاه” می نامد. چهار دیدگاه عبارتند از:
اگر قصد دارید یک کارت امتیازدهی متوازن بسازید ، باید به مهمترین KPI در هر منظر نگاه کنید تا به چشم انداز و استراتژی شرکت (یا حداقل تثبیت) آن برسید.
به گفته کاپلان ، شرکت هایی که با کارت امتیازدهی متوازن کار نمی کنند ، اغلب از عملکرد واقعی که ارائه می دهند آگاه نیستند. هنگامی که آنها شروع به اندازه گیری چیزها می کنند ، اغلب به نظر می رسد که نتایج اصلاً با اهداف استراتژیک سازگار نیست. با استفاده از این روش، مدیران می توانند اهداف روشن (و قابل اندازه گیری) را تدوین کنند ، بنابراین استراتژی نیز می تواند بسیار بهتر پیاده سازی شود.
به گفته کاپلان ، کارت امتیازدهی متوازن اکنون با موفقیت در همه بخش ها و فرهنگ ها به کار گرفته شده است و می تواند در سطح کشور استفاده شود.
به گفته کاپلان ، کارت امتیازدهی متوازن باید با کابین خلبان مقایسه شود. یک خلبان همچنین نمی تواند بگوید که امروز فقط به ارتفاع نگاه می کند ، زیرا هفته گذشته درجه سوخت و هفته قبل ارتفاع را نگاه کرده بود. یک استعاره چشمگیر. یک مدیر هم نمی تواند این را در مورد مهمترین فرایندهای تجاری سازمان بگوید. همچنین باید دارای کابین خلبان باشد که دائماً از آن مطلع شده و می تواند به موقع تنظیمات را انجام دهد. آن کابین خلبان کارت امتیازدهی متوازن است.
بیشتر بخوانید : مشاوره مدیریت
اگر قصد دارید یک کارت امتیازدهی متوازن بسازید ، ایده این است که استراتژی نهایی به یک برنامه عملیاتی در یک تکه کاغذ خلاصه می شود. قدرت این روش این است که جوهر یک شرکت را به یک سند قابل کنترل باز می گرداند. رابرت اس. کاپلان می گوید چهار قسمت مهم وجود دارد. همانطور که در بالا ذکر شد ، او این را “دیدگاه” می نامد. ما در هر دیدگاه تعدادی مثال می زنیم:
در قسمت های بالا در کارت امتیازدهی متوازن ، مهم ترین قسمتها را مشخص کرده و برای هر قسمت یک یا چند KPI تعریف می کنید. البته این امر به ویژه در صنعت یا حتی در هر بخش متفاوت است.
شما سعی می کنید موضوعاتی را که نمره ضعیفی در آنها دارید یا برای استراتژی شرکت بسیار مهم هستند ، بهبود بخشید. شما سعی می کنید چیزهایی را که به خوبی به آنها نمره می دهید تثبیت کنید. نکته این است که در نهایت همه نقاط باید به اندازه کافی به دست آیند ، از این رو به آن کارت امتیازدهی متوازن می گویند.